مرحوم قاضی
علامه طباطبایی (رحمه الله) نقل می کرد:
«چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی، گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم. یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آنجا عبور می کردند، چون به من رسیدند دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: «ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان و آخرت می خواهی نماز شب بخوان.» این سخن، آن قدر در من اثر کرد که از آن به بعد، تازمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام، در محضر [مرحوم] قاضی روز وشب به سر می بردم وآنی از ادراک فیض ایشان دریغ نمی کردم و از آن وقتی که به وطن بازگشتم تا وقت رحلت استاد، پیوسته روابط ما برقرار بود.»
علامه می فرمودند: « ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم».
مُهر بر لب زده
دردی بود در دل ، ذکری بود بر لب ...
گفتم تابدانم تا بدانی ...